یادت میاد روزی رو که،لباس عروس به تنم بود
نگات به سفره عقد و چه آشوبی تو دلم بود
منو صدا زدی "خانوم"... میشه یه چیزی بگم من؟
تالحظه سفرت هم ، صدات هنوز تو گوشم بود "دعا بکن که بشم من ، فدای حضرت زینب"
دعام گرفت و تو رفتی ...کسی که سایه سرم بود . .
نمیدونم چرا امشب،یادم به اون روزا افتاد
یادم به مردی که نیست و یه روزی اون سپرم بود
پ.ن : لینک
.
+تاریخ یکشنبه 95/3/23ساعت 2:44 عصر نویسنده بانوی مدافع حرم
|
نظر